یکی از نتایج کمبودهای مکرری که بازارهای هلیوم در طی دهۀ گذشته تجربه کرده است، علاقۀ بی سابقه جهت کشف این گاز میان شرکت های استارت-آپ کوچک بوده است.
هلیوم آمریکای شمالی اخیراً دومین پلنت خود را در بتل کریک، ساسکاچوان کانادا آغاز کرده است.
کمبود هلیوم ۲٫۰ (۲۰۱۳-۲۰۱۱) و ۳٫۰ (Q1 2018-Q1 2020) مورد توجه مکرر رسانه ها واقع شد در حالی که قیمت این گاز را به سطحی رساند که تولید هلیوم از گاز طبیعی با غلظت های غیر اقتصادی هیدروکربن ها برای اولین بار از نظر اقتصادی مقرون به صرفه گردید.
عجیب و غیر منتظره نیست که بسیاری از کارآفرینان، علی الخصوص کسانی که دارای سابقه در زمینۀ کشف گاز و نفت و کاوش بوده اند، به “داستان هلیوم ” علاقمند شده اند و شرکت هایی را برای کشف هلیوم به ثبت رسانده اند و یا شرکت های موجود و فعلی خود را به سمت کشف هلیوم تغییر داده اند.
در زمانی که من این مقاله را مینویسم، حدود ۳۰ شرکت کوچک و یا بیشتر در زمینۀ کشف این گاز در جنوب غربی ایالات متحده، ساسکاچوان و آلبرتا، کانادا، تانزانیا، استرالیا و آفریقای جنوبی مشغول به فعالیت هستند.
پیش از آنکه جلوتر برویم، باید به این نکته اشاره شود که حدود ۹۵% از تأمین هلیوم دنیا، محصول جانبی حاصل از فرآیند گاز طبیعی یا تولید گاز طبیعی مایع شده (LNG) می باشد.
هنگامی که هیدروکربن های موجود در گاز طبیعی تصفیه و خالص گردد، جزء بی اثر گاز طبیعی جدا شده و به اتمسفر تخلیه می شود.
هنگامی که میزان کافی هلیوم در این گاز تخلیه شده وجود داشته باشد، این امکان هست تا با فرآیندهای بیشتر، این گاز خالص سازی شده و در بعضی موارد، این گاز را به صورت مایع درآورد.
در این موارد که هلیوم محصول جانبی یا محصول همراه می باشد، بیشتر هزینه های ناشی از کشف، حفاری، حمل و فرآیند گاز توسط محصولات هیدروکربنی به عهده گرفته شده است.
همچنین مقداری گاز در زمین وجود دارد که دارای غلظت نسبتاً بالایی هلیوم است که بیشتر این گاز شامل نیتروژن، و میزان کمتری کربن دی اکسید و غلظت های غیر اقتصادی ای از هیدروکربن ها است.
پیش از اینکه کمبود هلیوم، منجر به افزایش قیمت هلیوم تا این سطح گردد، این سرمایه گازی، غیر اقتصادی بود چرا که میزان بازده و خروجی بالقوۀ هلیوم آنقدر کافی نبود تا تمام هزینه های اکتشاف، حفاری، حمل و نقل و فرآیند را بازگرداند.
اگرچه استثناهایی هم وجود دارد، بیشتر فعالیت های راه اندازی جدید، بر این گاز غیر هیدروکربنی تمرکز کرده است که نیتروژن جزء اصلی آن بوده و “هلیوم سبز” هدف تجاری اصلی می باشد.
با توجه به قیمت های اخیر، کشف هلیوم و استخراج آن می تواند اقدام کاملاً سوددهی برای شرکت هایی باشد که به خوبی مدیریت شده، و می توانند یک ذخیره ماندنی تجاری از گاز حامل را مشخص کنند.
همانطور که در بالا اشاره گردید، در حال حاضر حدود ۳۰ شرکت درگیر کشف و اکتشاف هلیوم در سرتاسر دنیا هستند. این شرکت ها در مراحل مختلف توسعه قرار دارند.
برخی از آنها سرمایه های زیادی را به طور موفقیت آمیز جمع آوری کرده اند و بیشتر آنها برای کشف هلیوم نیازمند اجاره کردن هستند، برخی از آنها چاه هایی را حفر کرده و تعداد انگشت شماری در حال استخراج این گاز هستند.
حدود ۱۰ و یا بیشتر از این شرکت ها در حال حاضر در حال تجارت عمومی هستند. تقریباً تمام این شرکت ها به دنبال سرمایه گذاری بیشتر هستند.
در حالی که کشف هلیوم به طور عمومی یک توسعۀ مثبت است، برخی جنبه های منفی نیز متوجه این فعالیت است.
در تلاش برای بالا بردن سرمایه ها و توسعۀ هزینه ها، برخی از این شرکت ها اقدام به مبالغه و بزرگ نمایی ادعاهایی در خصوص کمبود آیندۀ هلیوم، قیمت این گاز و جنبه های رشد تقاضای کرده اند.
چشم انداز واقعی آیندۀ بازارهای هلیوم باید به اندازۀ کافی خوب باشد تا سرمایه گذاران را بدون نیاز به انتظارات غیر واقعی، جذب نماید.
همچنان یک فرصت سرمایه گذاری جذاب برای این گاز بدون ایجاد کمبود این گاز و قیمت معتدل تر از سطح فعلی در دنیا، وجود دارد.
وقتی که گرد و خاک ها در خصوص این “هجوم هلیوم” فرو نشیند، من انتظار دارم که تعداد انگشت شماری از استارت-آپ هایی که به خوبی مدیریت شده اند، به موفقیت پایداری دست یابند، در حالی که سایرین در خصوص حفاظت از سرمایه و پیدا کردن این گاز، کمتر موفق خواهند بود.
با خط لوله های قدرتمند پروژه های جدید در دست کار، این احتمال وجود دارد که بیش از ۹۰% تأمین هلیوم دنیا همچنان از محصول جانبی فرآیند گاز طبیعی یا تولید LNG باشد.
یک هشدار جدی در این چشم انداز وجود دارد. من کاملاً مطمئنم که جمعیت انرژی سبز متوجه این واقعیت نشده است که دنیا بدون انرژی حاصل ازگاز طبیعی، یکی از منابع فعلی تأمین هلیوم خود را از دست می دهد.
چنانچه دنیا امیال و آرزوهای فعلی سبز را دنبال کند تا سرعت تغییر اقلیمی را کاهش دهد و وابستگی به گاز طبیعی را به طور قابل ملاحظه ای کم کند، اثر مخرب و جبران ناپذیری بر تأمین آیندۀ این گاز و مصرف کنندگان آن خواهد داشت.